جدول جو
جدول جو

معنی وا ایستادن - جستجوی لغت در جدول جو

وا ایستادن
بازایستادن، توقف کردن
تصویری از وا ایستادن
تصویر وا ایستادن
فرهنگ فارسی عمید
وا ایستادن
ایستادن، امتناع کردن
تصویری از وا ایستادن
تصویر وا ایستادن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واایستادن
تصویر واایستادن
بازایستادن، امتناع، توقف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وا ایستدن
تصویر وا ایستدن
ایستادن، امتناع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز ایستادن
تصویر باز ایستادن
امتتاع کردن، متوقف شدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از در ایستادن
تصویر در ایستادن
ایستادن قایم شدن، پدید آمدن، جد کردن اصرار ورزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز ایستادن
تصویر باز ایستادن
متوقف بودن، فرو ایستادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز ایستادن
تصویر باز ایستادن
ایستادن، توقف کردن، برجا ماندن، خودداری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صف ایستادن
تصویر صف ایستادن
Queue
دیکشنری فارسی به انگلیسی
стоять в очереди
دیکشنری فارسی به روسی
कतार में खड़ा होना
دیکشنری فارسی به هندی
ยืนเข้าแถว
دیکشنری فارسی به تایلندی
লাইনে দাঁড়ানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
قطار میں کھڑا ہونا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از وا افتادن
تصویر وا افتادن
افتادن، دراز کشیدن: (آصفی، مرغ سحر نعره زنان است هنوز گل بصد ناز قبا کنده و وا افتاه است) (آصفی. بها)
فرهنگ لغت هوشیار